زخم مهمه
تنها بودم که دستم زخم شد
پوستم کنده شد، بد و ضخیم و وسیع
روی سه تا انگشت
چندبار به خودم گفتم ارامش داشته باش فقط درده و ما حلش میکنیم تا اون التهاب و بپر بپر و ترس اولش گذشت
خدایا! چقدر سریع گذشت! فقط چند ثانیه شد این بار
شستمش
خونه رو جمع کردم
پانسمانش کردم و به زندگیم رسیدم
سه روز گذشته
باهاش رواداری کردم و زخم قشنگی شده
من مراقبشم اونم بدقلقی نکرد و چیز مهمی نشد :)
بزرگسال شدم
چقدر بزرگسالی خوبه
...
بعد به قبلتر فکر کردم
به اون موقع که دوتا انگشتم موند زیر اتو و سوخت...خیلی بزرگ و زشت
باهاش رواداری کردم
وسایل پانسمانو بردم دانشگاه و سرکار و هر دو ساعت شستمش و از اول پماد زدم و بستم
حتی جاش هم روی من بدزخم نموند
زخمای قشنگی هم بودن: تمیز، مرتب، با سر و ته
بعد به خیلی خیلی...خیلی قبل تر
کوچولو بودم و یه ریزه بود که ساطور رو گذاشتم روی شصتم و خونی که فواره زد دیگه بند نیومد
رفتم با موچین مامان از توی صندوق صدقه سر راه پله پول کشیدم بیرون و یه بچه 5 ساله رو فرستادم پی چسب زخم و خود 11 ساله م گوشت کنده شده رو سرجاش فشار دادم تا برگرده
اونم برگشت :) تازه بقیه پولم اورد
بهش گفته بودم هول نکن و چیزی نیس و هول نکرد :))
...
پس نه! قضیه بزرگسالی نیست هرچند که بزرگسالیمو دوسش دارم
افرین به من :)
منو باید دوست بدارم
+ اون بچه رو نجات دادم
نگین رو
رفتم پیش مادرم نشستم و گفتم تو خاله اون بچه ای و اگر کاری نکنی چه تفاوتی با هیچ کس داری
برای بچه ای که زبان نداره، فکر نداره زبون باش! فکر باش
رفت و به بچه گفت باید 70 درصد دوسش داشته باشی، داری؟
بچه گفته بود دوسش داشته باشم؟ ینی چجوری مثلا؟
اون داستان کنسل شده گویا : )
...
اخ خدا :(
چی بگم بهت؟!
وقتی اینهمه بچه میفرستی که گویا ابجی بزرگه همشون منم! باید زورشم بدی!! من آلردی از 8 جهت جر خوردم و کاملا واقفی! زور خاصی دارم؟! برای ورود به جای خاصی ثبت نام کردم که ازمون میگیری؟! ازینی که هستم سنگ تر خوبه؟! این بچه های نرم و طفلی رو هم دایورت کنم؟ مثل تو؟؟؟
+ توپیرامات رو هر شبی که نمیخورم اون شب تو خواب با پدر مرحومم دعوا میکنم
التهاب مغزم اونه
امیدوارم 6 ماه برای خواموش کردنش کافی باشه
یه کاریش میکنم
یادم باشه یه کاریش بکنم
مرد
جوری که انگار نزیسته بود :)
+ یه کاری مثلا مایندفولنس
+