اِل مارالی

مائیم و کهنه دلقی کآتش در آن توان زد

اِل مارالی

مائیم و کهنه دلقی کآتش در آن توان زد

47

دوشنبه, ۱۳ آذر ۱۳۹۶، ۱۱:۳۳ ق.ظ

ماهی که قدش به سرو می ماند... راست... 

 

 

+ هم شغل دارم

هم درس میخونم

هم یک رابطه دارم

هم فیلم میبینم

هم گاهی چیزی میخونم

هم به خودم میرسم

...

فتوشاپ نیستم! فقط دهنم سرویس شده :))))

فقط وقتی میبینن بهشون نیاز نداری، دورتو بیشتر از قبل خالی میکنن...

مردم!

مردم دنبال ادمای ضعیفن

تنهات میذارن چون تو ازشون بهتری و طاقت ندارن تو حضورت محو باشن

تنهات میذارن تا تنهایی "نتونی"....وقتی شکست میخوری انگار براشون عزیزتری...

 

 

 

 

+ دلم یک دوست میخواد که احتمالا درخواست زیادیه!

 

 

 

 

+ تصمیم گرفتم کمی خودخواه باشم

تازه دارم میفهمم کجاها بیخودی کوتاه میومدم!

یه دوره ای از زندگیم انقدررر شلوغ بود که مجبور شدم حتی چیزای مهمی رو نادیده بگیرم

حالا هم شلوغه! حنی بیشتر! ولی به آینده که نگاه میکنم انگار قرار نیست آرام تر باشه! تا چشمم کار میکن شلوغی و سختیه...بنابراین دارم سعی میکنم از خودم وقت بدزدم و به خودم رسیدگی کنم :)

 

 

 

 

+ خیلی وقته دلم میخواد پست بذارم و نمیتونم

حرفام وقتی میمونه تو دلم حل میشه

میخواستم درباره ی اون زنه بنویسم تو اون فیلمه

که انگار داره منو بازی میکنه ....

زنی که منم دلم میخواد از دنیا انتقام بگیرم وقتی دستاشو پس میزنن، اما خودمم میدونم حتی یک آغوش کامل هم براش اهمیتی نداره، به کارش نمیاد، گرمش نمیکنه

 

 

 

+بعدا میام بیشتر مینویسم! حیفم! کم که مینویسم گم و گور میشم؛ اونوقت چی بمونه برای آیندگان؟! اونوقت آیندگان به چه امیدی سرب تنفس کنن...

 

 

پ.ن: این مصرع سبزه رو شاید هزار سال نوری پیش موقع ورق زدن حافظ دیده باشم!

 

۹۶/۰۹/۱۳

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی