اِل مارالی

مائیم و کهنه دلقی کآتش در آن توان زد

اِل مارالی

مائیم و کهنه دلقی کآتش در آن توان زد

با دل نگویم دیگر این افسانه ها را

دوشنبه, ۱ آذر ۱۳۹۵، ۰۷:۴۷ ب.ظ

پرسید: بی من چگونه ای لول؟

گفتم: ملول!

خندید...


+ چه چیزی باعث میشه انقدر با آسون گرفتن به خودم، خودمو به سختی بندازم؟

هیچ کدوم آسون نیست....ما چوب دو سر طلائیم...




+ سر دردی که از صبح با منه




+ دلم میخواد یک دوست داشته باشم

ندارم

روابط صلح آمیز دارم ولی از اخرین دوستی که داشتم سه سال میگذره 




+ خوندن کتابی که کل داستانشو میدونی ازاردهنده س

کم بودنش باعث میشه ادامه بدم

یه چیز خوبی نوشته بود _حس میکنم قوه ی تحلیلمو از دست دادم_  اینکه کاهش لغات به کاهش افکار منتهی میشه

باید لغاتمو زیاد کنم



+ دوست ندارم مخاطب داشته باشم

از حجم احساسم کم شده

وقتی برای دیگران از خودت مایه میذاری آسیب میبینی اما خب فوایدی هم داره....محرومیتم از این مواهب آزار دهنده س  ولی خب آزار ندیدن خیلی راحته...

دوست ندارم مخاطب داشته باشم....همینطور می ایستی تا مردم ازت جلو بزنن...

خودمو می کِـشم، این اخرین احتماله با این حال انقدر روشن هست که بهش لبخند بزنی

:)

۹۵/۰۹/۰۱

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی