اِل مارالی

مائیم و کهنه دلقی کآتش در آن توان زد

اِل مارالی

مائیم و کهنه دلقی کآتش در آن توان زد

من بی تو هزار شب به خون در بودم

پنجشنبه, ۶ تیر ۱۴۰۴، ۰۳:۱۹ ب.ظ

میخواستم همه چیز بگم و بعد برای این رمز بذارم؛ احتمالا نگم چون اهمیتشو حالا از دست داده

چیا تو سرم بود؟

نیاز دارم به برون ریزی، به فریاد

روزا دارن به ده تیر نزدیک میشن

توقعم بر این بود که تا این تاریخ تموم شده باشه: امتحانامو داده باشم، مقداری لش کرده باشم، در تنهایی درد کشیده باشم، تراپی رفته باشم، دویده باشم و.... تا ته مونده ی دردمو اینجا خالی کنم و بالاخره در سالگرد اون روز برم پی زندگیم

نشد

کی باورش میشه؟ جنگ شد! فاکینگ جنگ! واقعیا! ینی به هم دیگه موشک و فلان شلیک کردن! جدی جدی ادما مردن! :/

اینا از شانس منه!

امتحانا، جلسه های تراپی و باشگاهم کنسل شدن

حتی سکون و سکوت خونه هم کنسل شد

ننه تنها موند و می ترسید و اومد پیش ما :/

غمی که گذاشته بودم کنار که سر فرصت بخورم بیات شد! خاطره تلخی که قرار بود بالاخره برام آرامش بزاد ابتر از اب در اومد! شایدم سر زا رفت! نیمه راه یک ارگاسم به ناچار _نه از سر لذت_ رها شدم... میشه درکش کرد!؟

حالا اد از سر! بعد بهت میگن دو هفته س عین جسد افتادی تو تخت

دارم تار عنکبوت میبندم تو هیچ

بریز بییرون دخترک آبی

بلدی؟!

واسه بار هزار و یکم کوبیده شدی زمین :) حالا پاشو

بلدی! سوال الان اینه که میتونی؟؟؟

 

 

+ عاشق جدید داریم :)))

هوم وسط همین برهوت :) خوشگلم و میتونم از خونه پامم بیرون نذارم و همچنان عاشق جدید میریزه تو دامنم :))

بچه ای که 8-9 ماه پیش وسط جمع بزرگی شستم و پهنش کردم _اونم به بدترین شکل مممکن!

عاشق چی میشین شماها؟! کمبود شخصیتی چیزی دارید؟

اون یارو 192 سانت قدش بود، فاکینگ پی اچ دی و غیره و دلک داشت بعد عین سگ هرچی بیشتر میزدم تو سرش عاشق تر میشد

به اینم چون ریدم عاشقم شده :/

داداش تو واسه شخص خودت غرور عزت نداری! زن میتونی نگه داری؟!

حالا نه زن به معنای همسر! من زنم دیگه و منو باید نگه بدارن :)))

 

 

+ کلی وقت گذاشته بودم گرفتگی فک و شونه و گردنمو رفع کرده بودم باز دو سه روزه مچ خودمو تو همون شرایط میگیرم

به روی خودآگاهم نمیارم ولی البته که جنگ بهم استرس میده

 

 

 

+ این عن اتوکارکت داره!؟ گه خورده باشی منو اصلاح کنی نکبت! 

 

 

 

+ کاش بمیری مرد

اینهمه ور زدم و بالاخره رسیدم انگار

چرا انقدی طول نکشید که تو بمیری؟

اگه بمیری روحی چیزی داری که بشه بهش گفت دیدی گفتم؟

دلم برات تنگ نمیشه

دلت تنگ میشه؟ دل داری؟

وحید گفت عشقی ندیده

داره تو رو تبلیغات منفی میکنه البته :) پسرا باهوش باهوششونم نهایتا بامزه باشه :))

بهرحال ادما کور که نیستن؛ مگه من دیدم که او ببینه؟

ها می پرسی وحید کیه؟!

کی میگیره جاتو عه!

بالاخره یکی رو گذاشتم اونجا! البته باید دید می مونه یا نه... احتمالا نه! حالا یکم وقت بگذرونیم؛ حوصله م سر رفت

اسمشو می پسندم ولی

بابا ریدم تو اسماتون یکی در میون مهدی ممد محسن! میم و ه نباشه منقرضید!؟

....

چیزی در من جلوی سطحی نبودن مقاومت میکنه

کسی هست که اون دختر غمگین رو فرو میکنه تو اتاقی و به زور در رو توی صورتش فشار میده، همزمان به حضار لبخند مجلس گرم کن میزنه که بفرمایید تو رو خدا نمک گیر نمیشید!

همونی که تو بحران جدی میشه و شرایطو جمع میکنه

همونی که ادمای عصبانی، طلبکار، پررو و ... رو برام انالیز میکنه، دستور کار میذاره جلوم که الان اینو بگو اونو نگو و در نهایت باید براش دست بزنم که: واو! من کی یاد گرفتم اینجوری مردمو هندل کنم!؟

همونی که درسا رو پاس میکنه، برنامه ریزی میکنه، خریدا رو لیست میکنه، سر و وضعمو مرتب نگه میداره و...

همون خانوم صلاح نمیبینه غمگین، اسیب دیده، احساساتی از هر نوعی باشم

میخواد اروم باشم. صفر مطلق. اگر پروداکتیو نیستم براش مهم نیس. فقط فوران نکن. بشین

انقدر این مدت همه چیز رو به دوش گرفته که وجه های دیگر من روشون نمیشه بهش اعتراض کنن، شایدم زورشون نمیرسه

بهرحال عزیز رفته، عزیزم اشتباهم

نمیتونم بشینم ته مونده ی غصه ها رو بخورم

میتونم بنویسم دیدی گفتم؟ هزار بار! با جزییات! دیدی درو که بستم که نری داشتم راست میگفتم؟ دیدی صبحایی که 3 شب بود و میرفتی نباید می رفتی؟ دیدی شبایی که تنها می موندم و میر فتی نباید می رفتی؟ دیدی روز اخر که اون تاپ حریر سفیدو خریدیدم از پشت خنجر بلندی رو تا دسته زدی تو جیگرم اما اشتباه کردی؟ اشتباه پشت اشتباه؟؟ فکر هم کردی؟ نه! فقط میخواستی بابا راضی باشه! حالا راضیه؟ احتمالا نه! حالا باید براش عروس مطیعی پیدا کنی که خاطره من رو بشوره! اون هیچوقت ازت راضی نیس! من تو رو و پدرت رو از خودتون بهتر میشناسم!

چیکار میکنی با این خون رو دستت؟ خون من، خون بچه م که نزاییدم، زندگیم که اومدی تیکه پارش کردی

من نیستم شبایی که کسی دورت نیست، موفق نمیشی دورتو شلوغ نگه داری، سر و صدا ایجاد کنی

شبایی که بالاخره اون اسپیکرو خاموش میکنی از تتلو و محسن لرستانی؟ هوم؟ چون جنجال باید باشه که صدای مغز خودتو نشنوی!

صدای من نمیاد؟؟؟؟ تو خونه ی من؟ لا به لای رخت خواب من؟ از وسایل من؟ صدای من نمیاد؟ از اغوش تو، خوابگاه من؟ تو راه فراری داری؟؟؟

میدونی دنبالت میام مگه نه؟ مثل ترمیناتور

نمیترسی با ژیان کوبیدی به فورد و در رفتی؟! میدونی پی تم مگه نه؟ کوتوله ای که انگشتر منو دستش کردی بهت نگفت؟؟ میخوای خودم بگم؟ نمیترسی از صدای من؟؟ یاد میگیری بترسی عزیزم :) قبل از تو ترسیدن :) توام اخری نیستی!

 

۰۴/۰۴/۰۶

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی