اِل مارالی

مائیم و کهنه دلقی کآتش در آن توان زد

اِل مارالی

مائیم و کهنه دلقی کآتش در آن توان زد

67

يكشنبه, ۶ فروردين ۱۴۰۲، ۱۰:۴۵ ق.ظ

میدونی چیه؟

نشستم این پست قبلو نوشتم، هزارتا چیز دیگه هم تو سرمه 

نمی خوام دیگه باهاش باشم

میخوام از زندگیم حذفش کنم

نمیتونه تغییر کنه من میدونم

بزرگ شده که پسر ضعیف خانواده باشه

بزرگ شده که برای نجات جونش فرار کنه 

بزرگ شده که خشمش رو سر کوچک تر از خودش خالی کنه

بزرگ شده تا دنبال "ضعیف تر" بگرده... که اگه پیداش نکرد هم قبول نکنه شکس خورده چون خودش دیگه کشش نداره از این ضعیف تر بشه!

بزرگ شده که فقط جلوش وایسی و صداتو ببری بالا تا بترسه و بشینه

....

همه اینا رو لای زرورق "اقای مهندس" پیچیده

اقای مهندس خوشگلم هستن :) خوش زبان هم هستن :)  ارتباطات اجتماعی وسیعی هم دارن :)) 

اما تلنگرش بزن تا اقای مهندس بریزه پایین و بچه ای رو ببینی که تمام کودکی زیر سایه داداش شر اما سوگلی بوده، تلاش کرده خوب، درسخون، مودب، محجوب و ... باشه اما هیچوقت سوگلی نشده، حتی هیچوقت انقدر قوی نشده که جلوی شر رو بگیره

...

کاش حداقل اون زرورق رو جوری میپیچیدی که من انقدر راحت داخلش رو نبینم...

شرمنده اقای مهندسم 

اما من خانم مهندس هستم :) خوشگلم هستم :) :))))

۰۲/۰۱/۰۶

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی