اِل مارالی

مائیم و کهنه دلقی کآتش در آن توان زد

اِل مارالی

مائیم و کهنه دلقی کآتش در آن توان زد

مجبورم ینی؟! :/

چهارشنبه, ۵ خرداد ۱۳۹۵، ۱۱:۰۱ ب.ظ
بیاید فرض کنیم خدا همونیه که کردن تو مخمون...خب ازش ممنونم! این شبیه یه مرخصیه
خوبه که بعضی وقتا حس ِ خستگی و مورد خیانت واقع شدگی و دور شدگی و.... داشته باشم بعد بکشم کنار _البته قبلا میتونستم رو بک گراند گوشیم نوت بذارم راحت تر بود_  یا حتی بعضا بد بشم 
این قرصه رو میخورم! میتونه چاقترم کنه حتی، روزی سه وعده میرم باشگاه آب میکنم فوقش :))
...
مجدد از یه چیزایی سپاسگزارم که فقط از خودم برمیاد
مثلا اینکه گوشیم دو روز متوالی انتن نداشته :/ و خب جواب اس ام اس یهوییِ دوست نداشتنی ای رو که نوشتم سند نشده :))) 
خب میدونی تلاش دیگه ای هم نکردم که چیزی بفرستم 
فکرکنم دور شی... و روی خط سربی افق محو شی! به به! ساچ عه نایس آیدیا :)))
...
جدا فکر میکردی تو این مدت تو زنده نگهم داشتی؟! یا منتظر تلنگرهای حکیمانتم؟! یا در چشم اندازم نقشی داری؟ البته داری! بد من! : )
یه جوری آب از سرم گذشته که حال ندارم حتی بهش اقرار کنم... ولی باور کن دختر کوچولوت مثل تو نیست....یه روزی میبینی، غیرت میکنم و چیزی رو ازین آشوب بیرون میکشم: همه ی زندگیمو
تا اون موقع، وقتی که ضماد میذارم روی زخمام دستور العمل صادر نکن! تو نشون دادی که نمیدونی و نمیتونی
 راستی من میشنوم :)))
وقتی صدای ضبطتو _ضبط! تو 2016 :/ خدایان!_ انقدر میاری پایین که مثلا منو ازار نده که خودت نمیشنوی، من همچنان میشنوم و ازار میبینم و تو نمیشنوی :))) نادان :)))
یکبار برای تمام عمرت چشماتو باز کن... تمام مدتی که در سکوت برای سکون من خون دل خوردی من با دنیا شاخ به شاخ بودم....لبخند زدن و کز کردنم با گوشی رو دیدی و دلت شکسته که من یه دختر معمولیم....شاید این بیشتر چیزی بوده که تو میتونستی تحمل کنی؛ اینکه من عادی باشم، لوس و خنگ و حرف گوش کن و تنبل باشم.... تو نادان : ) ناله هات گوش فلکو کر میکنه اگر بدونی تمام مدتی که برای سکونم غصه خوردی چند بار شکست خوردم و چندبار شکست دادم....
به زندگیم که نگاه میکنم...همیشه در حال کشیدن چیزی بودم که نمیدونم.... و همیشه جلو...همیشه در تیررس ...
...
دارم به این فکر میکنم که مگه الزهرا چش بود که من نرفتم؟ دسته ای از عاشقان و خاستگاران شهرستانی همیشه در صحنه رو نداشت فقط [اون استیکر متفکر تلگرام] ار نه منکه همچنان در حال جنگ با جنس مخالفم :)))

...
خسته ام
کاش یه درصد این مرغایی که میبینم یکی بود "امن" کنه دنیا رو
من مرغ نیستم :/
پنج سال پیش کسی بهم گفت تو طاووسی...
صدای طاووس رو شنیدین؟ فغان میکنه رسما! میفهممش....آسایش ماکیان رشک برانگیزه، وقتی حتی تو قفس محکوم به جنگ و گریزی...
...
از بلاگفا یه عادتی دارم
متنمو قبل از ارسال کپی میکنم
اون بی پدر ازش بعید نبود همه رو پاک کنه و حتی یه "اوپس" هم نگه :/
مثل سایت دانشگاه که پول تو حسابتو میخوره و یه عاروقم روش :/
...
یه زن عربو میخونم
همون دیوونه ایه که در من هست....
ولی دوسش ندارم :)) 
...
هرچی بیشتر اداشو درمیارم کمتر مدارا میکنم
سگ محل کردن روش جدیدمه!! ولی مدارا رو یاد نمیگیرم
مثلا مدارا با داستان های تخیلی :/ تا سوتیاشو درنیار اروم نمیگیرم :)))




پی نوشت 1: مخاطبا قاطی شد؟! سه نخطه گذاشتم بخشا جداشه.... من که وظیفه ندارم توضیح بدم اصن :))))
پی نوشت 2: ماهور نیا وبلاگم باشه؟! یا اومدی کامنت نذار...خدافظ :)
۹۵/۰۳/۰۵

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی