اِل مارالی

مائیم و کهنه دلقی کآتش در آن توان زد

اِل مارالی

مائیم و کهنه دلقی کآتش در آن توان زد

Headache

دوشنبه, ۲۶ فروردين ۱۳۹۸، ۰۷:۳۲ ب.ظ

+سردرد دارم

 

+ یک شغل پیدا کردم که ازش در بیم و امیدم

مسلما با شغل ایده آلم ک همانا کتابدار بودن در یک کتابخانه خلوته فرسنگها فاصله داره

اما میتونم خوشحال باشم ک کارمندم :)

من جانوری‌ام به قشنگی طاووس، با منقاری به سختی کرکس و چنگال های یک عقاب...که تمام عمر دلش می خواسته قناری باشه...

 

 

+‌ وقتی همه ی نگرانی هامو میچینم جلوم معمولا نتیجه ش دلهره و هرج و مرج بوده

مدتیه که سعی میکنم صداهای تو مغزمو وادار کنم با حقیقت کنار بیان و با من مدارا کنن

کمی پیش تر که داشتم جر میخوردم؛ به خودم میگفتم من نمیتونم برای بیش از ۵ چیز در یک زمان نگران باشم

حالام دارم سعی میکنم ذهنمو خالی نگه دارم

اما احتمالا نوشتنش باعث میشه روشن تر باشه

اگر که در این شغل جدید ماندگار شدم  شروع میکنم به زبان خوندن

و وقتی ک اولین حقوقش به حسابم واریز شد میرم ک ببینم ارشد چه خبره

 

۹۸/۰۱/۲۶

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی