زخم دگر بزن به دل مرهم اگر نمی نهی...
چهارشنبه, ۷ مهر ۱۳۹۵، ۰۴:۱۵ ب.ظ
معلقم انگار، سردمه، انگار گرمای خونه رو رها کنی و بخوای تو برفا دنبال بهشت بگردی...
پیرم برای این کار، انقدر فرتوت که توان خوب بودن، ملوس و ظریف و مودب بودن ندارم
مییبینم که دارم زیباترین حالمو از دست میدم اما حتی نا ندارم کمی کمتر تظاهر به بدی کنم....در حقیقت این اندازه بد نیستم....شاید دارم ادا در میارم تا رهام کنی....انگار برای احمقی که منم سقوط از تعلیق دوست داشتنی تره....
۹۵/۰۷/۰۷